حکایت کره خری از مادرش پرسید

  1. خانه
  2. chevron_right
  3. پرستار کودک در منزل
  4. chevron_right
  5. داستان کوتاه
  6. chevron_right
  7. حکایت کره خری از مادرش پرسید
حکایت کره خری از مادرش پرسید

کره خری از مادرش پرسید:
این کجای انصاف است که ما با کلی سختی و مشقت ، یونجه را از مزرعه به خانه حمل می کنیم، در حالی که گل های یونجه را گوسفند میخورد و ته مانده آن را به ما می دهند…؟!
گوسفند آنچنان به حرص و ولع گلهای یونجه را می خورد که صدای خرت خرت آن و حسرت یکبار خوردن گل یونجه، ما را می کشد…

گوسفند
خر به فرزندش گفت: صبر داشته باش و عاقبت این کار را ببین…
بعد از مدتی سر گوسفند را بریدند…
گوسفند در حالیکه جان می داد، صدای غرغرش همه حا پیچیده بود…
خر به فرزندش گفت:
کسی که یونجه های مفت را با صدای خرت خرت می خورد، عاقبت همینطور هم غر غر می کند!



هرکسی حاصل دسترنج دیگران را مفت میخورد باید نگران عواقبش هم باشد…

مطالب مرتبط :   داستان چه زمانی نوبت زندگی می شه
نوشتهٔ پیشین
داستان عشق هم اندازه
نوشتهٔ بعدی
داستان پشت سر زن مردم

محتوای مرتبط

داستان درسی برای تمام دختران

داستان درسی برای تمام دختران

داستان به در هر خانه‌ای بزنی

داستان به در هر خانه‌ای بزنی

داستان با خدا باش و پادشاهی کن عکس تاج پادشاه

داستان با خدا باش پادشاهی کن

نمونه کارهایی از خدمات پرستار سلام

تزیرق سروم و سوند گذازی در محدوده سعادت آباد

تزیرق سروم و سوند گذازی در محدوده سعادت آباد

وصل سرم رينگر در منزل ، گیشا

وصل سرم رينگر در منزل ، گیشا

انجام امور منزل ، دریاچه شهدای خلیج فارس

انجام امور منزل ، دریاچه شهدای خلیج فارس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت نباید خالی باشد
این قسمت نباید خالی باشد
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

همین الان تماس بگیرید!