ماجراهای ملانصرالدین و انشاءالله

ماجراهای ملانصرالدین و انشاءالله

ماجراهای ملانصرالدین و انشاءالله

روزی همسر ملانصرالدین از او پرسید: فردا چه می کنی؟ ملانصرالدین گفت: اگر هوا آفتابی باشد به مزرعه می روم و اگر بارانی باشد به کوهستان می روم و علوفه جمع می کنم.

همسرش گفت: بگو ان شاءالله

او گفت: ان شاءا… ندارد فردا یا هوا آفتابی است یا بارانی.

از قضا فردا در میانِ راه راهزنان رسیدند و او را کتک زدند، ملانصرالدین نه به مزرعه رسید و نه به کوهستان و مجبور شد به خانه بازگردد.

همسرش گفت: کیست؟ او جواب داد: ان شاءالله منم 😂!

چند سال بعد….

ملانصرالدين روزي به بازار رفت تا درازگوشي بخرد، مردي پيش آمد و پرسيد: کجا مي روي؟

ملانصرالدين  گفت: به بازار تا درازگوشي بخرم.

مردگفت: بگو ان‌شاءالله.

ملانصرالدين گفت: اين‌جا چه لازم که اين سخن بگويم؟

درازکوش در بازار است و پول در جيبم.

چون به بازار رسيد پولش را بدزديدند، چون باز مي‌گشت، همان مرد به استقبالش آمد و گفت: از کجا مي‌آيي؟

ملانصرالدين گفت: از بازار مي‌آيم ان‌شاءالله ، پولم را زدند ان‌شاءالله ، خر نخريدم ان‌شاءالله و دست از پا درازتر بازگشتم ان شاءالله 😂!

مطالب مرتبط :   داستان اشک رایگان + دباغ در بازار عطر فروشان
ماجراهای ملانصرالدین و انشاءالله پرستار سلام

یکم تفکر : ان‌شاءالله = اگر خدا بخواهد » ماشاءالله = خدا خواسته

شنیدی می گن بگو ماشاءالله ؟ یعنی تو ذهنت بیاد که اگه برای اون خدا خواسته برای من هم می‌شه خدا بخواد، کافیه خودم با ایمان ، صبر و اُمید کامل به اینکه به منم خواهد داد ازش بخوام.

آیه 60 سوره غافر

وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ۚ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ

و خدای شما فرمود که مرا با ( با ایمان ، صبر و اُمید کامل به اینکه به شما خواهم داد ) بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم. آنان که از ( دعا و ) عبادت من اعراض و سرکشی کنند زود با ذلت و خواری در دوزخ شوند.

(خدا تمام خواسته ها رو اجابت می‌کنه) و در بهترین زمان ممکن، بهت می ده ، به زمان بندی خدا ایمان داشته باش .

نوشتهٔ پیشین
ماجرای آجر و دیوار زندگی
نوشتهٔ بعدی
داستان با خدا باش پادشاهی کن

محتوای مرتبط

موسسه طنین | پرستار سالمند | پرستار کودک | پرستار بیمار | در منزل

داستان کارخانه پودر مرغ

داستان معرفی خود

داستان معرفی خود

داستان مار سمی و شب حجله

داستان مار سمی و شب حجله

نمونه کارهایی از خدمات پرستار سلام

پرستاری از سالمند آقا ، سه راه آذری

پرستاری از سالمند آقا ، سه راه آذری

همراه بیمار در بیمارستان امام خمینی (ره)

همراه بیمار در بیمارستان امام خمینی (ره)

خانه داری و امور منزل

خانه داری و امور منزل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت نباید خالی باشد
این قسمت نباید خالی باشد
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

keyboard_arrow_up
همین الان تماس بگیرید!