داستان پشت سر زن مردم

داستان پشت سر زن مردم

داستان پشت سر زن مردم


یکی از دوستام و خانمش میخواستن از هم جدا بشن…


یه روز تو یه مهمونی بودیم ازش پرسیدم خانومت چه مشکلی داره که میخوای طلاقش بدی؟


گفت: یه مرد هیچ وقت عیب زنشو به کسی نمیگه…


وقتی از هم جدا شدن پرسیدم چرا طلاقش دادی؟!


گفت آدم، پشت سر دختر مردم حرف نمیزنه…


سالِ بعدش خانومش با یکی دیگه ازدواج کرد… و بازم سوال کردم؛


گفت: یه مرد هیچوقت پشت سر زنِ مردم حرف نمیزنه…


یادمان نرود کثیفترین انسان کسی است که راز دوران دوستی را به وقت دشمنی فاش سازد.


اگر پشت سر یک زن بد شنیدید بدانید دو حالت دارد:


اگر گوینده مرد است؛ بی شک توانایی به دست آوردن او را نداشته است!


اگر زن است بدانید توانایی رقابت با او را نداشته!


:: فروغ فرخزاد ::

داستان پشت سر زن مردم : پرستار سلام
مطالب مرتبط :   داستان نگاه کردن به خوشبختی دیگران
نوشتهٔ پیشین
حکایت کره خری از مادرش پرسید
نوشتهٔ بعدی
داستان شکار مَش مراد

محتوای مرتبط

داستان فوق العاده زیبا یازده سپتامبر

داستان فوق العاده زیبا یازده سپتامبر

موسسه طنین | پرستار سالمند | پرستار کودک | پرستار بیمار | در منزل

داستان شک کرد که همسایه اش …!

ماجرای آجر و دیوار زندگی

ماجرای آجر و دیوار زندگی

نمونه کارهایی از خدمات پرستار سلام

استخدام پرستار کودک در تهران

استخدام پرستار کودک در تهران

امور منزل و آشپزی برای 3 نفر ، دیباجی

امور منزل و آشپزی برای 3 نفر ، دیباجی

کارگر برای نظافت خانه جنت آباد

کارگر برای نظافت خانه جنت آباد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت نباید خالی باشد
این قسمت نباید خالی باشد
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

keyboard_arrow_up
همین الان تماس بگیرید!