روزی پیرمرد 90 ساله …
بعد از اینکه از بیمارستان مرخص میشد به او گفته شد باید هزینه استفاده یک روز از دستگاه تنفس مصنوعی را پرداخت کند،
پیرمرد به گریه اُفتاد، پزشکان به او دلداری دادند … تا بخاطر صورتحساب بیمارستان گریه نکند،
اما جواب پیرمرد همه پزشکان را به گریه انداخت،
پیرمرد گفت؛ من بخاطر پولی که باید بپردازم گریه نمیکنم،
دلیل گریه من این است که 90 سال هوای خدا را مجانی نفس کشیدم و هرگز پولی پرداخت نکردم در حالی که برای یک روز دستگاه مصنوعی تنفس باید این همه پول پرداخت کنم…!
موقع شکرگزاری نعمتهای خدا را میشه شُمرد…؟
تا حالا گفتی خدایا شکرت که نفس می کشم؟