فرشته از خدا پرسید:

داستان فرشته از خدا پرسید:

فرشته از خدا پرسید:

مردمانت که مسجد می سازند…

نماز هم می خوانند…

چرا برایشان باران نمی فرستی؟؟!!

خدا پاسخ داد:

گوشه ایی از زمین دخترکی کنار مادر و برادر مریضش در خانه ای بی سقف بازی می کند…

تا مخلوقاتم سقفی برایشان نسازند،

آسمان من سقف آنهاست…

پس اجازه بارش نمی دهم!

خدایا نانی ده که به ایمانی برسم …

نه ایمانی که به نانی برسیم…

پرستار سلام / داستان فرشته از خدا پرسید:
مطالب مرتبط :   داستان ٧٠٠ سال پيش، در اصفهان
نوشتهٔ پیشین
داستان دو فرشته مسافر
نوشتهٔ بعدی
داستان درسی برای تمام دختران

محتوای مرتبط

داستان کوتاه پرستار سلام

از این گروه خونی نداشتیم

داسان ادیسون کودن

داستان ادیسون کودن

داستانی که زندگی من را تغییر داد

داستانی که زندگی من را تغییر داد

نمونه کارهایی از خدمات پرستار سلام

پرستار کودک شبانه روزی

پرستار کودک 2 ساله یوسف آباد

مراقبت از نوزاد 8 ماهه ، بلوار فردوس غرب

مراقبت از نوزاد 8 ماهه ، بلوار فردوس غرب

همراه بیمار بیمارستان امام سجاد شهریار

همراه بیمار بیمارستان امام سجاد شهریار

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت نباید خالی باشد
این قسمت نباید خالی باشد
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

keyboard_arrow_up
همین الان تماس بگیرید!